نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته …
ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته
نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی ، نه میگویی دوستم داری ، نه فکری به حال قلبم میکنی
اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم نه با صدای مهربان تو، این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو….
هر چه خودم را به بی خیالی میزنم نمیشود ، نمیتوان از تو گذشت، نمیتوان به هوای نبودنت در ساحل بی قراریها نشست ، تنها میشود بی تو ، بی نفس دفتر زندگی را برای همیشه بست!
با اینکه خیلی دلم از تو گرفته ، بغض گلویم را گرفته ، اما نمیدانی ، تو نمیدانی که چه عشقی در دلم نهفته !
آن روزی که آمدی و مرا در آغوش گرفتی ، با تمام وجود مرا در میان گرفتی گذشت ، چه زود رفت آن حس زیبای عاشقانه ، چه  زود عشقمان شد ، یک قصه عاشقانه …
چه زود دل کندی از همه چیز ، آنقدر از آن روز گذشته که حتی رنگ چشمهایم را نیز دیگر یادت نیست!
این منم که هنوز هم روز به روز بیشتر به تو دل میبندم ، این تویی که میگویی اینک دارم از احساسات تو میخندم!
آهای بی وفا ، بیا و اشکهایم را ببین ، پس مرامت کجاست، یک ذره احساس داشته باش ،پس آن وجدان قلبت کجاست؟
تو که مرا نابود کردی ،عشقم را در تابوت گذاشتی وخاک کردی ، بعد از آن حتی با یک شاخه گل هم بر سر مزار، از عشقم یاد نکردی!
دلم از تو گرفته ، با اینکه دلشکسته هستم ، نمیدانی چه شبهایی را با همین دل شکسته به انتظارت نشستم تا امشب نیز فردا شود ، شاید دلم دوباره با دیدنت خوشحال شود…
نیامدی و حسرت شد آن انتظار ، نیامدی و نیامدی تا دلم شد بیمار…
با اینکه دلم از تو گرفته ، بدان که خیلی دوستت دارم ، من که جز تو کسی را در این دنیا ندارم ، ای بی وفای من ، مرا هم نگاه کن ، تو  فقط با من باش، بعد از آن هر چه دلت خواست با قلبم بازی کن!

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

دلم به وسعت تمام ثانیه های عمرم گرفته

 نفرین به من که زنده ام...

نفرین بر من و بر عشق!!!

نفرین به ادامه زندگی که با عشق پوچ خواهد بود...

نفرین به عشق

نفرین به من

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

هرگز فراموش نمي کنم سخناني را که از چشمان تو شنيدم

مي گويند چشمها هرگز دروغ نمي گويند

اما من شيرين ترين دروغ ها را از چشمان تو شنيدم

آن هنگام که مي گفتند: دوستت دارم...!!!

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

روزی اشکهایم را دیدی و بی توجه گذر کردی...!!!
بی آنکه بدانی چه بر من گذشت...

 

اگر روزی خبر مرگم را شنیدی...
حق نداری گریه کنی و ناراحت بشی!!!
فقط بخند...!!!

چون دیر اومدی ودیگه گریه هات دردی ازم کم نمیکنه...

 

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

امروز خطوط را رها خواهم کرد و از ميان شکل هاي هندسي به پهنه ي

وسيع صداقت پي خواهم برد و در محفل آیینه ها به تو می اندیشم.

روزگار ساعت را با منطق رياضي تفريق مي کند ولي من زمان را به حالت

جمع در مي آورم و در امتداد

افق تصوير نگاهت را نقاشي مي کنم و در انتهاي کوچه هاي بي قرار باورم

به دوريت مي انديشم.

زمان دوري از تو يعني شکستن آيينه وجودم و نبودن تو يعني تاراج خاطره ها.

و اينک باورم را تقديمت مي کنم تا هرگز به دوستيمان شک نکني.

نوشته شده در تاريخ شنبه 22 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

زندگی آیینه ی اعمال و کارهای توست

اگر عشق بیشتری می خواهی عشق بیشتری ببخش

اگر مهربانی بیشتری می خواهی همواره بیشتر مهربان باش

اگر می خواهی مردم نسبت به تو صبور و مؤدب باشند صبوری و

رعایت ادب را مقدم بدار

این قانون طبیعت است و در هر لحظه از زندگی ما اعمال می شود

زندگی، هر آن چه را که هدیه كنی به تو بر می گرداند

زندگی خوب تو حاصل یک تصادف نیست

بلکه آیینه ای است از كارهای تحسین برانگیز و زیبای خودت

نوشته شده در تاريخ جمعه 21 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر

صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که

برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی

چشمات نگاهت نگاه مهرنوش بی وفایی

نوشته شده در تاريخ جمعه 21 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت،
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت،
نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی خوش آشنایی سپرد وبه مهمانی عشق برد،
پر از مهر بودی پر از نور بودم،
همه شوق بودی همه شور بودم،
چه خوش لحظه ای که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم،
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم،
دو آوای تنهای سرگشته بودیم،
رها در گذرگاه هستی.
دریغا در آن قصه ها و غزل ها نخواندیم که آب و گل عشق با غم سرشته است!
از آن روزها آه عمری گذشته است.
من و تو دگرگونه گشتیم
دنیا دگرگونه گشته است!
در این روزگاران بی روشنایی
در این تیره شب های غمگین،
که دیگر ندانی کجایم،
که دیگر ندانم کجایی!

نوشته شده در تاريخ جمعه 21 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

زمزمه اش می کنم...

باختن را می گویم...

نمی دانی چقدر سخت است...

ولی دوباره نفس خواهم کشید...

من به خود باور دارم ولی دیگر هرگز....

به هیچ " تویی " باورم را نخواهم داد...

نوشته شده در تاريخ جمعه 21 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

آنقدر دوستت دارم

            که هر چه بخـــواهی همان را خواهم

 

                     اگر بروی شـــادم

                                اگر بمانی شـــادتر

             تو را شـــادتر می خواهم

                               با من یا بی من

                                            بی من اما ؛

                          شـــادتر اگر باشی

                               کمی

                      فقط کمی ، ناشـــادم

                                و این همان عشق است . . .

          عشق همین تفاوت است

                               همین تفاوت که به مویی بسته است

و چه بهتر که به موی تو بسته باشد !

                                    خواستن تو تنها یک مرز دارد

                  و آن نخواستن توست

                               و فقط یک مرز دیگر

                     و آن آزادی توست

                                      تو را آزاد می خــــواهم . . .

نوشته شده در تاريخ جمعه 21 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟

یا از دلی که سوتو کور است؟

از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟

از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟

یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟

از چه بنویسم ؟؟

از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟

یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟

از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟

یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟

من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم…

من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم…..

من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد…

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

اگه يه روز من مُردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سرِ

مزارم و گلِ سرخي رو روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي که بهت

داده بودم رو به خاطرم بيارم ... ولي... اگه تو مُردي ... من فقط يک

بار ميام مزارِت .. ميام و اون دسته گلِ سفيدِ مريم رو که با خون

خودم سرخشون کردم ، برات هديه ميکنم وعاشقانه کنارت جون

ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستی

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

دوست داشتنِ کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

دو تا چیز دل آدمو خیلی زود می زنه
حواست باشه
یکی شیرینی که شیرینیش بیش از اندازه باشه
یکیش هم عشقی که ابراز عشقش بیش از اندازه باشه
پس خیلی مواظب باش

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

درگیر رویای توام

منو دوباره خواب کن

دنیا اگه تنهام گذاشت

تو منو انتخاب کن

دلت از آرزوی من

انگار بی خبر نبود

حتی تو تصمیمای من

چشمات بی اثر نبود

خواستم بهت چیزی نگم

تا با چشام خواهش کنم

درا رو بستم روت تا

احساس آرامش کنم

باور نمی کنم ولی

انگار غرور من شکست

اگه دلت میخواد بری

اصرار من بی فایدست

هر کاری میکنه دلم

تا بغضمو پنهون کنه

چی میتونه فکر تو رو

از سر من بیرون کنه

یا داغ رو دلم بذار

یا که از عشقت کم نکن

تمام تو سهم منه

به کم قانعم نکن

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی

و چیزی نگی و وقتی  ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو

داشتی ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمیدونیم ولی در عین

حال تا وقتی که چیزی رو دوباره بدست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست

دادیم. اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این نیست که اون هم

همین کارو بکنه پس انتظار عشق  متقابل نداشته باش . فقط منتظر باش تا

 اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه اینطور نشد خوشحال باش که

 توی دل تو رشد کرده . در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد در یک 

 ساعت میشه یکی رو دوست داشت و در یک  روز میشه عاشق شد . ولی

یک عمر طول میکشه تا کسی رو فراموش  کرد .دنبال نگاهای نرو چون میتون

گولت بزنن . دنبال دارایی نرو چون کم کم افول  میکنه .  دنبال کسی باش که 

باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره رو روشن کرد .

کسی رو پیدا کن که تو رو شادکنه . دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای

کسی اونقدر تنگ میشه که میخوای اونو از رویات بکشی بیرون و توی دنیایی

واقعی بغلش کنی . رویایی رو ببین که می خوای . جایی  برو که دوست داری .

 چیزی باش  که میخوای باشی . چون فقط یک جون داری و یک شانس برای

 اینکه هر چی دوست داری انجام بدی . آروز می کنم به اندازه کافی شادی

داشته باشی تا خوش باشی . به انداز ه کافی بکوشی تا قوی باشی .

به اندازه کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به اندازه کافی

 امید تا خوشحال بمونی .همیشه خودتو جای دیگران بذار اگر حس می کنی

چیزی ناراحتت میکنه احتمالا دیگران رو هم آزار میده.شادترین افراد لزوما

بهترین چیزها رو ندارن . اونافقط از اونچه تو راهشون هست بهترین

استفاده رو میبرن.شادی برای اونایی که گریه میکنن و یا صدمه میبینن

 زنده است . برای اونایی که دنباش میگردن و اونایی که امتحانش کردن .

چون فقط اینها هستن که اهمیت دیگران رو تو زندگیشش میفهمن. عشق

 با یک لبخند شروع میشه با یک بوسه رشد میکنه و با اشک تموم میشه .

 روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده شکل می گیره.

نمیشه تا وقتی که دردها و رنجها رو دور نریختی توی

زندگی به درستی وقتی  به دنیا اومدی تو تنهایی کسی بودی که گریه

میکردی وبقه میخندیدن. سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی رفتی

 تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست....

هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر

یک پازل جدید ساختی هنر کردی....


 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

 

كاش میشد

جای من باشی

تا بدانی

که چه حسی دارد

وقتی دلم برای کسی مثل تو

تنگ می شود

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

حوصله ات كه سر می رود

با دلم بازی نکن

من در بی حوصله گی هایم

با تو زندگی کرده ام ...!

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

کبودی لبهایت تقصیر خود توست

گفته بودم

بوســـــــه

بوســــــه می آورد

گوش نکردی

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...

خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری

بگذاری ...

خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”

وقتی یه سنگو تودریا میندازی

فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه

وبرای همیشه محو میشه

ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره

وسعی می کنم مثل دریا باشم

فراموش کنم سنگي که به دلم زدن

با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

به هوای قلب من آمدی و گفتی عاشقی ،اما اینک هوای قلبم را نداری

به عشق بودنم آمدی و گفتی عاشقم هستی ، گفتی مثل دیگران بی وفا نیستی و تا آخرش با من هستی
اینک نه تو را میبینم نه عشقی از تو را
اینک نه وفا را میبینم و نه محبتی از تو را
حالا تنها خودم را میبینم و چشمهای خیسم را ، اینک تنها قلبی شکسته را در سینه حس میکنم که
بدجور پشیمان است که چرا به تو دلبسته
چرا با تو عهد عشق را بست ، عشق تنها یک ( کلمه ) بود نه آن احساسی که تا ابد ماندگار بماند
آمدی و یک یادگاری تلخ در قلبم گذاشتی و اینک هوای قلبم را با حضورت سرد کردی
شب که میرسد خیس است چشمهای خسته ام ، از فردا بیزارم دلم نمیخواهد کسی بفهمد که
دلشکسته ام
نمیخواهم دیگر با غروب روبرو شوم ، غروب همان آتشی است که در این لحظه های تنهایی بیشتر
میسوزاند دلم را
گرچه نمیتوانم ،اما نمیخواهم دیگر به تو فکر کنم ، نمیخواهم دیگر یک لحظه نیز در فکر حال و هوای
رفتنت این لحظه های سرد را با گریه سر کنم
خیلی دلم میخواهد فراموشت کنم ، خیلی دلم میخواهد عاشقی را از قلبم دور کنم ،اما نمیتوانم!
آینه را از من دور کنید ، طاقت ندارم ببینم چهره ی پریشانم را
پنجره را ببندید ، تحمل ندارم ببینم آن غروب پر از درد را
اگر تا دیروز محکوم به تنهایی بودم ، اما اینک محکوم دلبستن به یک عشق دروغینم، تا به امروز در
قلب بی وفای تو حبس بود، از این لحظه به بعد نیز باید در زندان تنهایی حبس ابد باشم
میخواهم در حال خودم در همین زندان تنها باشم …

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

http://diary.yam.com/match/images/match/2005/04/509017_1.jpg

یار با ما بی وفایی میکند ..


 بی سبب از ما جدایی میکند ..

 

  شمع جانم را بکشت آن بی وفا..


جای دیگر روشنایی میکند ..

 

 میکند با خویش خود بیگانگی..


با غریبان آشنایی میکند..

 

 

جو فروشست ،آن نگارسنگدل ..

با من ا و ، گندم نمایی میکند..

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

تو آنقدر با گذشته بودی

که از من همگذشتی!!!

http://nanjoon.persiangig.com/image/2008/16/nanjoon%20(11).jpg

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 15 مهر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

می گویندیک دقیقه طول میکشد تا یک فرد خاص را پیدا کنید،

 یک ساعت طول میکشد که او را تحسین کنید،

یک روز تا دوستش بدارید،

و یک عمر تا فراموشش کنید.

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.