نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط ارشاد |


برایت گریه می کنم مثل آنهایی که دنبال کسی می گردند، ولی خودشان گم شده اند

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

 

عاشقم كردي و عاشق نيستي

 

اصلاً از جنس شقايق نيستي

 

من تو را در روح جاري مي كنم

 

تو ولي با من موافق نيستي

 

گفته بودي دوستت دارم ولي

 

تازه فهميدم كه صادق نيستي

 

يا برو يا تا ابد با من بمان

 

اي كه اهل حرف منطق نيستي

 

شيشه ام، نشكن كه نابودم كني

 

شيشه را اي سنگ لايق نيستي

 

بغض نشكست و مرا بشكست آه

 

اي دل من اهل هق هق نيستي

 

كارهايت عشق را ديوانه كرد

 

تو همان آيينه دق نيستي

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 آذر 1391برچسب:, توسط ارشاد |


ای دل! شدی سنگ صبوری برای همه.
همیشه شریک دردهایشان بودی و همنشین دل خرابشان..
همیشه لحظه های تنهایشان با تو تقسیم می شد و بغض های گلوگیرشان با گریه بر شانه های تو جاری می شد.  
ولی کاش می دانستند درد تو کمتر نیست، حال تو بهتر نیست..
کاش می توانستی فریاد زنی که تنهایی درد دارد و چه سخت است..
اما ملالی نیست!
شاید، شاید قسمتت این بود.
درد کشیده باشی تا بفهمی حال دلی را که درد امانش را بریده و بفهمی نگفته هایی را که پشت سنگینی یک بغض پنهان مانده.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, توسط ارشاد |

تمام میشود غصه هایت

ای مترسک

وقتی بجای دشت های متروکه

کنار ریل ها

مسافران قطار را

می شماری

دیگر گرگی نیست

پس از قرن ها بی خوابی

آسوده بخواب

اگر صدای سوت قطار

کمی بگذارد

تقدیر توست بیداری  

دیگر باور کن !!!

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.